عشق دروغین

<-Text2->

یکشنبه 17اذر 1392 :: نویسنده سامان

از بچگی دوست داشتم عاشق یه دختری بشم

که هفت هشت ده تا برادر داشته باشه

توو ی قصر بزرگ شده

بعد مخش رو بزنم باهم فرار کنیم

وسط راه برادراش مارو پیدا کنند

منو به رگبار ببندند بعد توو دره بندازند

ولی من الکی الکی که نمیمیرم(هفتا جون دارم)

برمیگردم تمام برادراش رو میکشم،خونشون رو به آتیش میکشم

بعدش باهاش ازدواج میکنم و با خوبی و خوشی زندگی میکنیم

با شرکتِ: شاهرخ خان،سلمان خان

نویسنده و کار گردان:خودم






آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








<-Text3->